5
رفتم مشاوره و جوری برگشتم که انگار یکی شدیدترین توهینا رو بهم کرده.قرار نبود مشاور ازم تعریف کنه و حقو به من بده چند جلسه قبلی هم اینطور نبود ولی اینکه کل اعتقادات و عقاید دینی منو زیر سوال برد حالمو بد کرده.به من گفت برو درباره پیدایش جهان مطالعه کن.سوره احزاب رو با معنیش بخون.فلان رساله رو بخون.آیا تمام اینها میتونه وجود خدا رو نقض کنه؟مشاور وجود خدا رو نقض نکرد اما گفت نظارتی بر اعمال ما وجود نداره.دین و کل مقدساتی که بهش معتقد بودم رو تو دو ساعت میخواس نابود کنه و من فقط گوش میدادم.نمیگم باور کردم.نه...من قبلا هم به مشاور مراجعه کرده بودم ولی فکر میکردم این یکی با بقیه فرق داره.فکر میکنم این برخلاف بقیه با عقاید دینی من کاری نداره.مثل مشاور اولم که گفت برای جذب پسرا باید فلان جور ب خودت برسی درحالیکه من رفته بودم مشاوره تحصیلی بگیرم.یا مشاور دومم که گفت هرچقدر میخوای گناه کن چون گناه اصلا وجود نداره و اینم دقیقا همین حرفو زد.هم من و هم میم اعتقاداتی داریم که به گمان خودم تو اعتقادات شبیه همیم هرچند تو رفتار تفاوت هایی داشته باشیم اما این مشاور انگار گفت ک باید تو اعتقاداتمون تجدید نظر کنیم.عجب حس بدی بهم دست داده امروز...
من تو عشق میم شک ندارم ولی مشاور حرفایی زد ک شک کنم بهش.اینکه بهم میگه آرایش کن به معنی این نیس که منو دوس نداره.ای خدا این دیگه چی بود.رفتم حالم بهتر شه بدتر شد