ده آبان ۱۴۰۳
در حال خوندن کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی از دیوید گاگینز هستم.
برای بهتر شدن در زندگی باید پوست کلفت تری داشته باشیم.
تنها باری که به شدت به خودم افتخار کردم زمانی بود که کنکور داشتم و تونستم با کنار گذاشتن عادات قبلی و ایجاد عادات جدید و بهتر تو کنکور موفق بشم .هرچند توقع نتیجه ای بهترو از خودم داشتم اما من صد خودمو گذاشته بودم.عاداتی که به زندگیم چسبیدن و باعث عذاب وجدان و بدتر شدن زندگیم میشن رو باید حذف کنم من کسی هستم که تونستم عادت فوتبال دیدنو ترک کنم کسی هستم که تونستم عادت فال پاسور رو ترک کنم عادت اینستاگرامو ترک کنم حتی عادت وبلاگ نویسی و چک مدام آدمای دوروبرم رو حذف کردم اما یه چنتا عادتی هس که ده ساله باهامه و همچنان رو زندگیم اثرات منفیشو میذاره و دست از سرم برنمیداره و هی میاد و میره.این چیزا دقیقا همونایی هستن که باعث افسردگیم شدن چون با روحم سازگار نیستن زیاد حرف زدن و چرت و پرت گفتن یکی از این عادتهای مسخره و چرتی هس که دارم و باعث میشه بعدش از خودم متنفر بشم اما انگار مثل کنه بهم چسبیده و دست از سرم برنمیداره.من باید بتونم یه سبک زندگی درست واسه خودم بسازم و همه چی رو از ظاهرم شروع میکنم.باید به سر و وضع ظاهریم اهمیت بدم باید لبخند به لب داشته باشم تا کم حرف زدنم باعث نشه اطرافیانم کنه بشن و بهم بگن زیاد حرف بزن و درددل کن و من بعدش نتونم ترمز حرف زدنمو بکشم.
باید درس بخونم این مهمترین هدف دوسالم هس.بعدش وقت برای یادگیری خط و زومبا و رقص و ورزش های اضافی و زبان هس.الان اولویت یادگیری فقط و فقط درس تئوری و عملی و خوب مریض دیدن هس بقیه فقط حاشیه هس.فقط باید خودمو متعهد کنم به درست غذا خوردن،به اندازه خوابیدن،زیاد درس خوندن و رسیدگی مناسب به سرووضع ظاهری و مرتب بودن لباس و کمد و کیف و تختخوابم.کتاب خوندنم که یه لذت هس برام و صرفا ده دقیقه وقت براش میذارم تا ذهنم نظم بگیره.من به اندازه کافی تو بیمارستان بدو بدو دارم پس نباید نگران ورزش نکردنم باشم به جاش بهتره بهتر و سالمتر غذا بخورم.هرروزصبحانه تو خوابگاه باید خورده بشه تا این بوی کتون لعنتی از دهنم نیاد.هرروز باید رسیدگی های پوست و مو و دندونمو انجام بدم و مکمل هایی که کلی پول بهشون دادم تا دونه آخر قبل انقضاش مصرف بشه.باید برم و برا خودم کلی کاهو و کلم و میوه بخرم و سالاد ببرم بیمارستان تا بتونم غذای معمولیشو با لذت بخورم و ب وزن ایده الم برسم تا مامانم نگران لاغر شدنم نباشه.باید کم حرف بزنم درست حرف بزنم هم کلمات درست هم لحن درست انتخاب کنم به درک که بقیه فک میکنن تو خودمم یا خودمو میگیرم یا دیگه مثل قبل باحال نیستم.من هانیه ام هانیه ای که قراره از گذشته افسرده و خسته اش فرار کنه به سمت آینده ای که بهتر و روشنتر از الانشه.
من هانیه ام باید بشم دکتری که مردم براش دعا کنن نه با زبون تند و اطلاعات ناکافی که جون و روح مریضو به درد بیاره.
باید نمازامو سروقت بخونم نباید اجازه بدم نماز بخاطر خستگی یا هر چیز لعنتی دیگه ای قضا شه...خودم با دونستن خستگیا این مسیرو انتخاب کردم.باید غر زدن و آژیته شدن رو ترک کنم حتی تو کشیکای بیست و چهار ساعته مشاوره که یه دقیقه گوشیم آزاد نیس و دلم میخواد گوشیو پرت کنم یه گوشه باید یادم بیفته خودم این مسیرو انتخاب کردم و فقط یه سال هس و نهایتش بیست و چهارتا از این کشیکای لعنتی دارم و باید با هربار رد کردنش به خودم افتخار کنم.باید این پریود لعنتی و روزای پس و پیش از اونو با ارامش بگذرونم به بقیه ربطی نداره هورمونای من چقد حالمو بهم میریزن و من حق ندارم برم تو نقش قربانی و اطرافیانمو گاز بگیرم و فک کنم خیلی حق ب جانبم.باید آدم باشم و با مامان بابا و خواهرام مثل آدم برخورد کنم.نمیخوام خدای نکرده اگه یه روز یه اتفاقی براشون افتاد خودمو سرزنش کنم که چرا دلشونو شکستم.من خودم رزیدنتیو انتخاب کردم خودم این شغلو انتخاب کردم خودم وام گرفتم و این بی پولی رو انتخاب کردم خودم شوهرمو انتخاب کردم با همه خوبیا و بدیاش پس حق ندارم به کسی غر بزنم حق ندارم از وضع جامعه ب این و اون بد بگم حق ندارم بگم پول ندارم یا الکی پول هدر کنم حق ندارم چون پولو خودم درمیارم برا هر چیز بیخودی الکی خرج کنم حق ندارم حرصمو سر مریض و پرستار و همراه و بقیه خالی کنم.من خودم این راهو انتخاب کردم باید درس بخونم و تا روزی ک میتونم یادبگیرم تا به درد بخور باشم.من آشغال نیستم من یه انگل نیستم باید خودمو از این لجن عادتهای به درد نخورم بکشم بیرون.من حق ندارم پوستمو با ترکوندن جوشهام خراب کنم حق ندارم وقتمو پای فیلمای الکی هدر کنم حق ندارم چشمای نازنینمو با هر اشغالی حروم کنم و حق ندارم شلخته و بی نظم لباس بپوشم و فک کنم سادگیه و ب خودم افتخار کنم.
من باید عوض بشم تا عوضی نشم