دوشنبه با میم رفتیم مشاوره.مثل دفعه های قبل حرفای مشاورو مینویسم.
مشاور برای دفعه بعد تمرین گفت.میم گفت که من فک میکنم در مورد عمل به توصیه های مشاور موفق نیستم در حالیکه شاید هشتاد درصد موفق عمل کردم و بیست درصد رو نتونستم و بخاطر بیست درصد خودمو سرزنش میکنم.مشاورم بهم گفت باید برای غلبه بر ناامیدی تموم موقعیتهایی رو که نیاز هست از یه تکنیکی استفاده کنم تا اون موقعیت ب بهترین شکل رد بشه تو یه دفتر یادداشت کنم و هرکدوم رو موفق عمل کردم علامت بزنم تا بتونم تحلیل بهتری نسبت به رفتارم داشته باشم.
میم به مشاور گفت،موضوعاتی ک قبلا حل کردیم و مجددا یاد من میفتن و بازم در موردشون بحث میکنیم رو چیکار کنیم و مشاور گفت بنویسیم تو دفترمون که در مورد فلان موضوع در تاریخ فلان صحبت شد و حل شد و هردو زیرش رو امضا کنیم،اینجوری کسی اگه مجددا سر مسائل حل شده قبلی دعوا راه انداخت خودش زیرسوال میره.
توصیه سوم راجع به نقش والد و فرزند و بالغ بود که باید تو موقعیتهای مختلف هرکدوم از این نقشا رو بطور مناسب استفاده کنیم.