سه شنبه اومدم شهرمون،پیش مامان و بابا.چهارشنبه برام تولد گرفتن.شاید باورتون نشه ولی وقتی ویدا در مورد کیک تولدی که روش نوشته بود تو مرا جان و جهانی تو وبلاگش پست گذاشته بود من گفتم چه باسلیقه و با ذوق😍 و تو دلم گفتم کاش کیک تولد منم این شکلی میشد و بدون اینکه اینو ب کسی بگم و اون کیک رو جایی دیده باشم دقیقا عین همون کیک که تو تصورم بود رو خواهر میم برام سفارش داده بود و ذوق کردم.
تو این چند روز بحث کم نداشتیم و بجز امروز هرروز هرچند کم ولی بحث کردیم سرچیزای کوچیک،تو بعضی جاها من نتونستم خودمو کنترل کنم و بعضی جاها میم.و چند موردم بود که تونستیم خودمونو کنترل کنیم و به توصیه های مشاور عمل کنیم.
تو این چند روز زبان و ورزش و مطالعه نداشتم.من اینجا خیلی بی برنامه تر میشم.تقریبا هرروز با میم بیرون رفتیم.یا اون خونه ما بود یا من خونه اونا و واقعا نتونستم بابرنامه پیش برم.
امروز رفتم نظام پزشکی و گفت کدنظامم ان شالله فردا میاد.هنوز طرح ثبت نام نکردم.الف دوست خوبیه و اطلاعات خوبی دراختیارم گذاشت اما این اطلاعات کافی نیست و باید تو چندروز آینده اطلاعات بیشتری جمع کنم و بهترین انتخاب رو داشته باشم.
خدایاشکرت که کدنظامم فردا میاد.
خدایاشکرت که میم نماز صبح بیدار میشه تازگیا.
خدایا شکرت که امروز تونستیم باهم خوب باشیم.
خدایا شکرت که تونستم برای روز پرستار مامانم چیزی که میخواست و لازم داشت رو بخریم.هرچند ارزون بود ولی خوب شد به ذهنم رسید.
خدایا شکرت که تونستم امروز بعد چند روز یه پست تو پیج پزشکیم بذارم.
خدایا شکرت که پروانه میم فردا میاد.
خدایا شکرت که این روزا رزق و روزیمون رو زیاد کردی.
خدایا شکرت بخاطر وجوذ تک تک اعضای خانوادم.خدایا به همه خانواده ها سلامتی عطا کن.خدایا زندگی همه رو پر از عشق و شادی و خوشبختی و یاد خودت کن.خدایا به تمام مربضان عالم شفای عاجل عنایت فرما.خدایا به علی عزیزم کمک کن و هرچه زودتر دلمونو با شفای علی شاد کن.
خدای خوب و مهربونم منو ببخش بخاطر تمام کم کاریام.
دوست دارم❤️🥰😍